ماجرای مولتیمیلیاردر شدن یکشبه شهروند کرمانی/خواب از چشمانمان رفته است
تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۳۶۴۳۲
خبرگزاری فارس - یکی از شهروندان کرمانی که در سفر عتبات عالیات بهسر میبرد و دقیقا زمانی که در زیر گنبد طلای آقا سیدالشهدا(ع) نشسته بود، چشمش به پیامک 40 هزار میلیارد تومانی افتاد که بانک آینده برایش ارسال کرد، او ابتدا تصور میکرد، اشتباه میبینید.
افکاری یکی از اعضای خانواده شهروند کرمانی که یکشبه مولتیمیلیاردر شده است در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار فارس اظهار داشت: ساعت یک و سه دقیقه بامداد سوم بهمنماه جاری 40 هزار میلیارد تومان پول به حساب بانک آینده واریز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی بیان داشت: البته این مبلغ توسط رسانهها رُند شده است و باید به مبلغ 40 هزار میلیارد تومانی که به حساب واریز شده، 4 میلیارد تومان دیگر را هم اضافه کرد تا به رقم دقیق واریزی دست یابیم.
این شهروند کرمانی ادامه داد: به عبارت دیگر مبلغ واریزی 400 تریلیون ریال به اضافه 40 میلیارد ریال است.
افکاری درباره لحظهای که عضو خانواده پیامک 40 هزار میلیارد تومانی را دریافت کرد، ابراز داشت: وی در زیر گنبد طلای سیدالشهدا(ع) و در جوار ضریح امام حسین(ع) نشسته بود و وقتی پیامک را دریافت کرده است، متعجب میشود و تصور میکند، اشتباه کرده و چنین پیامکی وجود ندارد.
وی افزود: اما بعد از اینکه از حرم بیرون میآید، این پیامک را به چند زائر دیگر نشان میدهد، یکی از آنها میگوید، 400 میلیون تومان واریز شده و زائر دیگری هم رقم واریزی را 4 میلیارد تومان عنوان میکند، اما زمانی به هتل میرسد و به اینترنت دسترسی پیدا میکند، متوجه میشود رقم صحیح 40 هزار میلیارد تومان است.
این شهروند که از جوانان جهادی کرمان نیز هست با اشاره به اینکه در آستانه چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم، تصریح کرد: 44 سال قبل فردی بهنام محمدرضا شاه بیش از این مبالغ را از کشور خارج کرد، او به فکر ایران نبود.
افکاری تاکید کرد: اما خانواده ما بهعنوان یک خانواده انقلابی و مذهبی از زمانی که این پیامک را دریافت کردهایم، خواب نداریم، زیرا با خود میگوییم شاید این پول برای بچههایی باشد که در انتظار وام ازدواجشان هستند و یا اعتبار طرحهایی مانند فرزندآوری و یا مسکن مردم است و خواب به چشمان ما نیامده و نگرانیم تا این پول به هدف برسد.
وی درباره برگشت پول افزود: همه خانواده ما انتظار دارند این پول به منبع اصلی برگردد، اما تا این لحظه هیچ فرد یا حتی بانک پاسخگو نبوده است و این در حالیست که خاوری با 3 هزار میلیارد تومان فرار کرد و کشور ما را فروخت، اما ما با چهلها هزار میلیارد تومان هم کشورمان را نمیفروشیم و پای آب و خاکمان هستیم و ما بچههای جهادی، انقلابی، مذهبی و شهدایی برای ساختن کشورمان ایستادهایم.
این جوان کرمانی با تاکید بر اینکه حتی یک ریال از این پول برای مصارف شخصی خرج نمیشود، اظهار داشت: اگر این پول جزو مبالغ نامعلوم است که مشخص نیست برای کجاست، آن را برای استان کرمان بگذارند زیرا شهرهایی داریم که آباد نیستند و زیرساخت درستی ندارند، این پول را جایی بگذارند که برای مردم خرج شود، زیرا پول خیلی زیادی است و خیلی کارها میتوان با آن انجام داد.
افکاری همچنین از تماسی سخن بهمیان آورد که طی آن به آنها گفته شده این رقم فقط یک شماره است و پول نقد نیست و ادامه داد: با توجه به استرس زیادی که داشتیم، امتحان کردیم و توانستیم مبلغی پول را جابهجا کنیم و متوجه شدیم این رقم یک عدد الکی نیست و پول واقعی است.
وی در پایان سخنان خود با ابراز تعجب از عملکرد بانک آینده درباره این پولپاشی 40 هزار میلیارد تومانی گفت: خانواده ما از این متعجب هستند که چرا بانک آینده پیگیر این پول نیست.
پایان پیام/80019/ب
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۳۶۴۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مروری بر جنایات گروهک منافقین؛ترور یک نوجوان پیش چشمان مادر
منافقین تروریست پس از حمله به منزل شهید نوری تاجر و ترور وی منزل مسکونی این شهید را پیش چشمان مادرش به آتش کشیدند. - اخبار رسانه ها -
مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛ ترور یک نوجوان پیش چشمان مادرش و آتش زدن خانه
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، شهید سعید نوری تاجر در سال 1342 در خانوادهای مذهبی متولد شد.
در روزهای انقلاب این شهید در صحنههای مبارزه با رژیم شاه با حضور در راهپیماییها، حمل پلاکاردها و توزیع اعلامیهها مشارکتی فعال شد.
شهید نوری تاجر پس از پیروزی انقلاب علاوه بر فعالیت در سنگر مدرسه و زمینه های هنری و فرهنگی و تبلیغاتی به جهاد سازندگی پیوست و به اتفاق جمعی دیگر از جهادگران عازم روستاهای محروم کردستان شد.
وی پس از آغاز جنگ تحمیلی به همراه جمعی از جهادگران به منظور سمپاشی و ضد عفونی کردن محیط جبهه عازم مناطق عملیاتی شد.
این شهید گرچه از لحاظ جسمی در وضعیتی مناسب به سر میبرد ، اما آنچنان در اشتیاق انجام وظیفه فعال بود که عاقبت در اثر گرمای سوزان بیابان های دشت ذهاب و قصرشیرین با تنی رنجور و تب شدید به وسیله همرزمانش به تهران بازگردانیده شد.
وی پس از بهبودی و گذراندن دوره نقاهت به آرزوی شهادت به جبهه بازگشت.
شهید نوری تاجر گرچه به عنوان شاگرد ممتاز در امتحانات گزینش دانشکده تربیت معلم قبول شده بود اما جبهه را به دانشکده ترجیح داد و به عنوان عضوی از بسیج گاهی به پاسداری از حوالی بیت امام خمینی (ره) مشغول میشد.
روز شهادت
حوالی اذان مغرب در روز بیست و دوم تیر 1361، نزدیک افطار دو نفر از تروریستهای منافق به منزل آنها میروند، سعید در کنار مادرش بر سر سفره افطار در انتظار نوای اذان نشسته بود، زنگ به صدا در آمد و سعید از جا بلند شد و درب را باز کرد و در همان لحظه اول با مشاهده تروریستها به ماهیت آنها و نقشه شومی که در سر داشتند، پی برد و درب را به روی آنها بست.
در این لحظه یکی از تروریستها از فرصت استفاده کرده و پایش را جلوی درب گذاشت و چند تیر به سوی سعید شلیک کرد، سعید با تمام قوا درب را نگه داشت اما به دلیل جراحات وارده و درد و خونریزی با پیکری خون آلود بر زمین افتاد، سپس تروریستها به درون خانه هجوم آورند و پس از بازرسی منزل، خانه را به آتش کشیدند.
مادر سعید سراسیمه پیکر پاک فرزند مجروح را در آغوش کشید و سر وی را بر بالین خود گذاشت، منافقین در همین حال گلولهای به گلوی این شهید شلیک کردند و در حالی که خانه در شعلههای آتش می سوخت، از صحنه فرار کردند.
روایت روزنامه اطلاعات از این جنایت
دو موتور سوار زنگ میزنند و سعید نوری پاسدار بسیجی 19 سالهای که دیری نیست از جبهه آمده است علیرغم همه دقتهای امنیتی که همواره بدان معتقد بود و مراعات میکرد اینبار با اندکی غفلت در را کمی باز میکند.
منافقین لوله اسلحه را از شکاف در به داخل آورده و سعید را به رگبار میبندند. سعید روزه دار بود و با خون خود افطار کرد. آن سوتر مادر مقاوم او بود که همراه کودک یک ساله اش تازه بر سر سفره افطار نشسته بود و منتظر سعید بود و دیگر هیچ کس در خانه نبود. در نیمه باز، صدای شلیک نیز همچنان بلند، شیشهها شکسته، بچه یک ساله با شدت تمام فریاد زنان و پیکر خونین و رشید سعید فرو افتاده بر خاک و چه غریب و چه قهرمان و چه مظلوم. طنین اذان هنوز در فضاست و هوا رو به تاریکی است و سفره افطار همچنان گسترده و منافق تروریست اتاقها و کمدها را میچرخد که بقیه کجایند؟ غریبانهتر از این چگونه ممکن است؟ خانه را به آتش میکشند و در آخرین لحظات مغز سعید را با تیر خلاص میکوبند و میگریزند و این فاجعه پیش چشمان مادری رخ میدهد که پیکر پر خون فرزندش را در آغوش کشیده است و آنها با قساوت یک جلاد خود فروخته مسخ شده حتی همین صحنه را نیز میبینند و بازهم از سعید نمیگذرند و تیری دیگر به او شلیک میکنند.
منبع: میزان
انتهای پیام/